دیکشنری
داستان آبیدیک
unearned icremrnt
ʌnɜɹnd a͡ikɹəmɜɹnt
فارسی
1
عمومی
::
افزایشبهایملكدر نتیجهاباد شدن محل نه كوشش مال
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UNDRE TEN
UNDRESS
UNDRESSED
UNDUE
UNDUE INFLUENCE
UNDULANT
UNDULANT FEVER
UNDULAORY
UNDULATE
UNDULATING
UNDULATION
UNDULATORY
UNDULY
UNDUTIFUL
UNDYING
UNEARNED ICREMRNT
UNEARNED INCREMENT
UNEARNED INTEREST REVENUE
UNEARNED ITEMS
UNEARNED REVENUE
UNEARTH
UNEARTHLY
UNEASE
UNEASINESS
UNEASY
UNEASY LIES THE HEAD THAT WEARS A CROWN
UNEDUCATED
UNEMPLOYABLE
UNEMPLOYED
UNEMPLOYMENT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید